جدول جو
جدول جو

معنی خلیل قزوینی - جستجوی لغت در جدول جو

خلیل قزوینی
(خَ)
ابن غازی قزوینی. از فاضلان شیعی مذهب است و کتاب ’شرح العده’ در اصول و ’حاشیۀ مجمعالبیان’ و ’رسالهالحمیه’ و غیر آن را پرداخت. بسال 1001 هجری قمری در قزوین زاده شد و بسال 1089 هجری قمری بدانشهر درگذشت. در آخر عمر از دو چشم نابینا شد. معروفترین کار او ترجمه فارسی کتاب کافی است. (از اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 298)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ بِ قَزْ)
جلال الدین قزوینی که لقب دیگر او خطیب دمشق است. از قزوین برخاست و به بلاد روم، یعنی آناطولی رفت و سپس راه دمشق و شام پیش گرفت و در جامع این دو شهر خطیب شد و از آنجا بمصر آمد و تاریخ وفات او 739 هجری قمری است. او را کتب چندی است که معروفترین آنها: ’تلخیص المفتاح’ و ’ایضاح التلخیص’ و ’سورالمرخانی من شعر الارجانی’ است. (از قاموس الاعلام ج 3). رجوع به از سعدی تا جامی ادوارد برون و ج 2 فهرست مسجد سپهسالار ص 416 و 432 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قَزْ)
ابن محمد بن عبدالله قزوینی. مکنی به ابوالحسن. از قضات بود و در سال 356 هجری قمری وارد بغداد شد. او راست: ملح الاخیار. (از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 19 و منتهی المقال ابوعلی ص 223 و تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 306 و ایضاح المکنون بغدادی ج 3 ص 552)
ملقب به کامی. از شعرای دربار اکبرشاه در هند بود و در سال 981 هجری قمری درگذشت او راست: نفائس المآثر، که تذکرهالشعرا است. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 749)
ابن عمر بن محمد بن حسن حربی بغدادی شافعی. مشهور به ابن قزوینی و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن عمربن...) شود
ابن عمر بن علی کاتبی قزوینی. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به کاتبی قزوینی و علی (ابن عمربن...) شود
لغت نامه دهخدا